این کنسرت "بزرگداشت سعدی" در تابستان 2007 در سالن وزارت کشور در
ت
شعر آواز/ غزل سعدی
شب فراق که داند که تا سحر چند است/ مگر کسی که به زندان عشق دربند است
گرفتم از غم دل راه بوستان گیرم/ کدام سرو به بالای دوست مانند است
قسم به جان تو گفتن طریق عزت نیست/ به خاکپای تو وان هم عظیم سوگند است
که با شکستن پیمان و برگرفتن دل/ هنوز دیده به دیدارت آرزومند است
فراق یار که پیش تو کاه برگی نیست/ بیا و بر دل من بین که کوه الوند است
ز دسترفته نه تنها منم در این سودا/ چه دستها که ز دست تو بر خداوند است
شعر تصنیف «ای آمان»/ از عارف قزوینی
ای آمان از فراقت آمان
مُردم از اشتیاقت آمان
از که گیرم سراغت آمان
آمان، آمان، آمان، آی امان
چشم لیلی چو بر مجنون شد
دل ز دیدار او پُرخون شد
خون شد از راه دل بیرون شد
آمان، آمان، آمان، آی امان
عارف و عامی از می مستند
عهد و پیمان به ساغر بستند
پای خُم توبه را بشکستند
آمان، آمان، آمان، آی امان
Hiç yorum yok:
Yorum Gönder